متن ترانه ی "حافظ" با صدای ایرج خواجه امیری

همراه هم بودیم تو دل خسته بودی از همه

گفتی گه این دنیای نو خیلی غریب و درهمه

گفتم برام حرفی بزن حرفی که دنیام تازه شه

رخت غزل روی تن روزای من اندازه شه

رخت غزل روی تن روزای من اندازه شه

♫♫♫♫♫♫

گفتی اگه شعرای من تو خاطرت مونده بمون

گفتم اگه عاشق شدم گفتی برام حافظ بخون

گفتم یه بیت از من ولی شعرامو بی پاسخ نذار

تا من غزل ساز توام تا عاشقم.طاقت بیار

اما نگو شعرای من تکرار بغضای توئه

از عشق هر وقتی بگی حرفات حرفای نوئه

حرف بهار و نو شدن حرفای سبز و سرخ و تر

هفت سین شعراتو بچین هفت سین آغاز سفر

گفتی که به تو عاشق شدم گفتی به من شاعر بمون

گفتم برای دل خوشی گفتی برام حافط بخون

متن ترانه "یه خونه" با صدای بنیامین بهادری

یه خونه که اندازه ی دستامونه

که گوشه کنارش پر از حرفامونه

یه خونه که حالا دیگه اونجا نیستی

تو دیگه لب پنجرش وای نمی ایستی

یه خونه که اندازه ی دستامونه

که گوشه کنارش پر از حرفامونه

یه خونه که حالا دیگه اونجا نیستی

تو دیگه لب پنجرش وای نمی ایستی

آآآآآآآآآییی نســــــیم آآآآآآآآیی نســــــیم

نگو که دیگه بهم نمی رســـــــیم

هم خونه غم خونم و گرفت

هم شونه غم شونم و گرفت

غم امد نشونم و گرفت

♫♫♫♫♫♫

یه خونه که قد یه دنیا برامون پر از خاطراته

پر از ماجرامون و یه خونه که ما توش تولد که نیستی

دوباره بگیری چه حیف شد که نیستی

یه خونه که قد یه دنیا برامون پر از خاطراته

پر از ماجرامون و یه خونه که ما توش.تولد که نیستی

دوباره بگیری چه حیف شد که نیستی

آآآآآآآآآییی نســــــیم آآآآآآآآیی نســــــیم

نگو که دیگه بهم نمی رســـــــیم

همراهم غم راهم و بست

هم دلم غم دلم و شکست

دردت امد به دلم نشست

---

بعد از گذشت حدود یک ماه از حادثه فوت غم انگیز همسر بنیامین بهادری خواننده ی خوب کشورمون ، بانو 
"نسیم حشمتی" و برگزاری مراسم های باشکوه آن مرحومه ، بنیامین در غم فراق بانوی خانه ش شعری از
مجموعه اشعار "فرید احمدی" با نام "یه خونه" را اجرا کرد که متن آن را در بالا مشاهده کردید.
بانو نسیم حشمی همسر بنیامین بهادری ، حدود یک ماه پیش در اتوبان همت در یک صانحه تصادف اتومبیل
جان خود را از دست داد.
روحش شاد ... برای بنیامین عزیز و فرزند ایشان و خانواده ی داغدارشان آرزوی صبر و شکیبایی دارم.

منو بغض خورد و خاک شیر

تحمل کردم ... صبر کردم ...

چیزی نگفتم  ... دَم نزدم ...

کم آوردم ... گریه کردم ... 

فریاد زدم ... سیگار کشیدم ...

تا اینکه به خودم اومدم و دیدم ...

من موندم و تنهایی و یه بغض خورد خاک شیر ...

(وارتان <رضا پورکریمان> - پنجشنبه 92/8/9 - ساعت 17:45)

انتخابات ریاست جمهوری-خرداد 92

امسال هیچ گزینه ای از کاندیداهای ریاست جمهوری لیاقت و صلاحیت ریاست جمهوری

ایران رو ندارن به نظر من ... 

امسال در برگ رأی م «خدا» را ریئس جمهور و طبق معمول،شخص اول مملکتم میدونم.

اونایی که با من موافقن مثه من تو برگه رأی شان بنویسن «خدا».

حضور ...

عطر خوش حضور تو ... 

مست و خراب میکند ...

تیشه به ریشه میزند ...

حالی دگرگون میکند ...

(ادامه دارد...)

[شعر جدید وارتان / منتشر شده در سایت شعر]